پست‌های پرطرفدار

۱۳۹۳ شهریور ۱۷, دوشنبه

۱۳۹۳ شهریور ۱۶, یکشنبه

صادق هدایت / حاجی آقا


صادق هدایت / توپ مرواری

آسمان از دود و دم بنگ و چرس و شیره و نگاری و روح الاجنه پوشیده شد پهلوانان مشغول زور آزمایی گردیدند و نوچه های خودشان را به قد سرشان بلند میکردند و مثل توپ به زمین میکوبیدند دسته ای چوگان بازی و گوی بازی میکردند دعا نویس ها هی آیت الکرسی میخواندند و به اطراف و جوانب میدمیدند خلاصه چه درد سرتان بدهم قوچ بازان و مارگیران و شاخ حسینی ها و سینه زن ها و زنجیر زن ها و روضه خوان ها هر کدام مشغول هنر نمایی شدند

صادق هدایت / توپ مرواری

https://www.facebook.com/ZndgyMbhm?ref=hl

هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت میکند !

هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت میکند !

صادق هدایت / زنده به گور

هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت میکند !

هر کسی مطابق افکار خودش دیگری را قضاوت میکند !

صادق هدایت / زنده به گور

من بیشتر خوشم می آمد با یک نفر دوست یا آشنا حرف بزنم تا با خدا با قادر متعال ! چون خدا از سر من زیاد تر بود صادق هدایت / بوف کور

من بیشتر خوشم می آمد با یک نفر دوست یا آشنا حرف بزنم تا با خدا با قادر متعال ! چون خدا از سر من زیاد تر بود 

صادق هدایت / بوف کور

صادق هدایت / صورتکها

هيچ حقيقتي خارج از وجود خودمان نيست . در عشق اين مطلب بهتر معلوم ميشود، چون هر كسي با قوه تصور خودش كس ديگر را دوست دارد و اين از قوه تصور خودش است كه كيف ميبرد نه از زني كه جلو اوست و گمان ميكند كه او را دوست دارد . آن زن تصور نهاني خودمان است، يك موهوم است كه با حقيقت خيلي فرق دارد

صادق هدایت / صورتکها

آندره برتون : درباره بوف کور صادق هدایت

زنده بودن عجب مشقتی دارد ! کافکا

زنده بودن عجب مشقتی دارد !

 کافکا / زندگی مبهم صادق هدایت


صادق هدایت / از میان نامه ها به نورایی (22 تیر 1326)


از اوضاع و سیاست خواسته بودید بی شوخی می گویم که هیچ اطلاعی ندارم. فقط شنیدم که کابینه تغییر کرده؛ کی آمد و کدام خر رفت هیچ نمی دانم و اصلاً نمی خواهم بدانم. نه تنها خودم را تبعه مملکت پر افتخار گل و بول نمی دانم بلکه احساس یک جور محکومیت می کنم. محکومیت عجیب و بی معنی و پوچ. فقط از خودم می پرسم که "چقدر بیشرم و مادرقحبه بوده ام که در این دستگاه مادرقحبه ها توانسته ام تا حالا carcasse [لاشه] خودم را بکشم!"قی آلود و کثیف و یک چیز قضا و قدری و شوم با خودش دارد. بهتری و بدتری و اصلاح و آینده و گذشته و همه آنها هم در نظرم باز یک چیز احمقانه و پوچ شده. جایی که منجلاب گه است دم از اصلاح زدن خیانت است...



 صادق هدایت / از میان نامه ها به نورایی (22 تیر 1326)

بوف کور / زندگی مبهم صادق هدایت

اگر چه خون در بدن می ایستد و بعد از یک شبانه روز بعضی از اعضاءِ بدن شروع به تجزیه شدن می کنند ولی تا مدتی بعد از مرگ موی سر و ناخن می روید - آیا احساسات و فکر هم بعد از ایستادن قلب از بین می روند و یا تا مدتی از باقیماندۀ خونی که در عروق کوچک هست زندگی مبهمی را دنبال می کنند؟ حس مرگ خودش ترسناک است چه برسد به آنکه حس بکنند که مُرده اند!

صادق هدایت / بوف کور

صادق هدایت / نامه ها به نورایی / 12 یا 13 فروردین1326



از اوضاع اینجا خواسته باشید چیز تازه ای نشنیده ام. زندگی به همان حماقت سابق ادامه دارد. نه امیدی است و نه آرزویی و نه آینده و گذشته ای. چهار ستون بدن را به کثیف ترین طرزی می چرانیم و شبها به وسیله دود و دم و الکل به خاکش می سپریم و با نهایت تعجب می بینیم که باز فردا سر از قبر بیرون آوردیم. مسخره بازی ادامه دارد.از قول من به دوستان و آشنایان سلام برسانید




 صادق هدایت / نامه ها به نورایی / 12 یا 13 فروردین1326

این وقت شبیه یک جغد شده بوده ام

این وقت شبیه یک جغد شده بوده ام، ولی ناله های من در گلویم گیر کرده بود و به شکل لکه های خون آن ها را تف می کردم. و شاید جغد هم مرضی دارد که مثل من فکر می کند. سایه ام به دیوار، درست شبیه جغد شده بود و با حالت خمیده نوشته های من را می خواند

صادق هدایت / بوف کور

از فحش و تحقیر و رده نترس! حرف توی هوا پخش می‌شه صادق هدایت / حاجی آقا

از فحش و تحقیر و رده نترس! حرف توی هوا پخش می‌شه

صادق هدایت / حاجی آقا

نظر خود صادق هدایت درباره بوف کور :


فرزانه: به نظر من بوف کور خیلی شخصی است. خواب و خیال شخصی خودتان است. برای اینکه بوف کور را بنویسید دوا میخوردید؟ واضح تر بگویم، خیلی معذرت میخواهم، آیا مخدرات مصرف میکردید؟
هدایت : نه... هرگز. بوف کور پُر از effet [شگرد] است. حساب و کتاب دقیق دارد. اگر در حالت نشئه بودم که نمی توانستم بنویسم. چرت میزدم. تو هم فکر میکنی که پرسناژ بوف کور من هستم؟ اشتباه، اشتباه محض! اتفاقاً درست برعکس بود. هر صفحه اش را مثل حامل موسیقی جلو خودم میگذاشتم و تنظیم میکردم. جاهائیش که به نظر خیالی میآید درست قسمت هائیست که کلمه به کلمه سبک و سنگین کرده ام. زهر را، چونکه توش زهر هست، زهر را چلانده ام و چکه چکه روی کاغذ ریخته ام. اول از خودم میپرسیدم که میخواهم چه بگویم و بعد میگشتم ببینم بهترین شکل و لحن برای گفتنش چیست؟... فقط تو نیستی که عوضی گرفته ای. از تو استادترها هم فکر میکنند که پرسناژ بوف کور خود من است. البته، چرا. حرف ها مال خودم است ولی پرسناژش از من سواست. هر خطش به عمد نوشته شده... تصورات افیونی هم نیست.

صادق هدایت / آشنایی با صادق هدایت / فرزانه


زندگی مبهم صادق هدایت

من هنوز به این دنیایی که در آن زندگی می‌کردم انس نگرفته بودم، دنیای دیگر به چه درد من می‌خورد؟

من هنوز به این دنیایی که در آن زندگی می‌کردم انس نگرفته بودم، دنیای دیگر به چه درد من می‌خورد؟

صادق هدایت / بوف کور

زندگی مبهم صادق هدایت


آشنایی با صادق هدایت

میخواهم هفتاد سال سیاه چیز ننویسم. مُرده شور ببرند! عقم می نشیند که دست به قلم ببرم، به زبان این رجّاله ها چیز بنویسم . یک مُشت بی شرف ، یک خط هم نباید بماند. این اراذل لیاقت ندارند که کسی برایشان کاری بکند. یک مُشت دزد قالتاق .اصلاً سرشان تو این حرف ها نیست. نمی خوانند، اگر هم بخوانند نمی فهمند . پس برای کی بنویسم؟

صادق هدایت / آشنایی با صادق هدایت / فرزانه


زندگی مبهم صادق هدایت